حكومت نظامی

ماهرانه در جنگ است ناخدای استبداد با خدای آزادی

شکار طعمه های سياسی در مشهد (ماجرای قتل جواد صفار)

with 3 comments

برگرفته از نشريه «پيام هامون»
تفکر خشونت و حذف فيزيکی مخالفان از سوی طراحان ، عاملان و حاميان اين سياست در طول ساليان مختلف قربانيان زيادی گرفته است هرچند به طور رسمی سعی می شود ماجرا به قتل 4 نفر (و اينک به طور تلويحی به شش نفر ) تقليل يابد . اما افکار عمومی و مطالبات مردمی بابعاد وسيعتری مطرح کرده است. هفته نامه پيام هامون در مشهد طی چند شماره با خانواده برخی قربانيان مصاحبه هايی انجام داده است که گزارش زير عيناً از اين نشريه، جهت آگاهی همگان نقل می شود.
سخنان خانم صفار مادر جواد
پيام هامون: آيا آقای صفار سابقه سياسی داشتند؟

خانم صفار: بله در سال 60 به خاطر فعاليت سياسی دستگير وبعد از 3 سال آزاد شد. او به هنگام دستگيری 16 سال داشت.
پيام هامون: پس از آزادی به چه کاری مشغول بود؟
پس از آزادی از زندان به ادامه تحصيل مشغول شد. پس از اخذ دپيلم در رشته رياضی، در کنکور سراسری شرکت کرده و با رتبه دو رقمی قبول شد که به علت رد شدن از تحقيقات ، نتوانست به دانشگاه برود . در نتيجه در يک داروخانه مشغول به کار شد. 2 سال در آن داروخانه کار کرد و فعاليت ديگری نداشت. پس از دو سال به خارج از کشور عزيمت کرد و مدت 9 سال در ايران نبود تا بالاخره به کشور بازگشت. در اين مدت مسئولی از وزارت امور خارجه با او مرتباً تماس داشت. از طرف سپاه هم با جواد تماس می گرفتند.در ابتدا برخورد خوبی داشتند اما رفته رفته رفتارشان تند شد. به ايران که برگشت در مغازه برادرش مشغول به کار شده بود و فعاليت بخصوص ديگری نداشت.
پيام هامون: شما چه موقع متوجه ناپديد شدن ايشان شديد و چه اقداماتی انجام داديد؟
خانم صفار: در شهريور 75 ، يک روز صبح که به قصد رفتن به مغازه برادرش از منزل خارج شد ، در حالی که لباس مرتبی هم به تن نداشت( لباسهايش را شب گذشته در مغازه عوض کرده بود) و دمپايی به پاداشت ، بعد از اينکه به مغازه نيامد ، ما متوجه مفقود شدنش شديم. چرا که منزل ما تا مغازه فاصله زيادی نبود. با توجه به اينکه روز قبل از اطلاعات تماس گرفته بودند که چرا برای معرفی نرفته است ، فوراَ به اطلاعات مراجعه کرديم و ناپديد شدنش را به اطلاع آنها رسانديم.
پيام هامون: آيا پس از دوم خرداد، تغييری در برخورد با شما رخ نداد؟
خانم صفار: اتفاق خاصی در ارتباط با مشکل مانيفتاد.
پيام هامون: تما رسمی یا غيررسمی در ارتباط با ايشان با شما گرفته اند؟ از اين طريق از وضعيت ايشان اطلاعی کسب کرده ايد؟
خانم صفار: از سموی اداره اطلاعات هيچ تماسی نگرفتند و هر موقع ما مراجعه می کرديم جواب سر بالا می دادند و ما را با پرخاش و تهديد کرده و از خود سلب مسئوليت می کردند. تنها يک بار خود ايشان ( پسرم) تماس گرفت. حدود دو ماه که از مفقود شدنش می گذشت، حدوداَ در آبان 75، تلفنی تماس گرفت که چند ثانيه بيشتر طول نکشيد فقط به ما خبر سلامتی اش را داد وحتی به اين سئوال ما که از کجا تماس می گيری هم جواب نداد و تلفن قطع شد. ما تا مدتها منتظر تماس ديگری بوديم که هرگز اتفاق نيفتاد. در اين مدت سه سال به هر کس که احتمال می داديم بتواند خبری از ايشان برايمان کسب کند، متوسل شديم. يک نفر در تهران که در (…) مشغول به کار بود به ما اطلاع داد که خطالتان راحت باشد، اينها زنده اند و در جايی نگهداری می شوند و وقتی ما عکس و مشخصات ارسال کرديم و بيشتر پيگير شديم ، از ما خواست که بيشتر از اين پيگير اين قضيه نباشيم.
پيام هامون: بعد از افشای جريان قتلهای زنجيره ای، اتفاق قابل توجهی نيفتاد که به يافتن ايشان اميداوار شويد؟
خانم صفار: خير ، فقط چون عده ای از قاتلان دستگير شدند، کمی اميدوار شديم که شايد سر نخی از مفقودان مشهد هم به دست آيد.
پيام هامون: آخرين اقدام شما چه بود؟
خانم صفار: هراز چند گاهی با اطلاعات و دادسرا تماس می گيريم اما هنوز خبری دريافت نکرده ايم. در پايان ضمن تشکر از همکاری دست اندارکاران هفته نامه پيام هامون برای منعکس کردن درد دلهای يک مادر دلسوخته اين سخن حضرت علی(ع) را نقل می کنم :« اگر حاکم و والی نداند که زير دستانش چه می کنند ، نالايق است. و اگر بداند و کاری انجام ندهد ، خودش شريک جرم است».

Written by State-of-Siege

مِی 9, 2008 در 9:51 ق.ظ.

3 پاسخ

Subscribe to comments with RSS.

  1. […] که در راه مغازه‌ی برادرش بود را سرنشینان یک اتومبیل ربودند. روز قبل از ربایش، اداره‌ی اطلاعات مشهد جواد صفار را […]

  2. […] که در راه مغازه‌ی برادرش بود را سرنشینان یک اتومبیل ربودند. روز قبل از ربایش، اداره‌ی اطلاعات مشهد جواد صفار را […]

  3. […] که در راه مغازه‌ی برادرش بود را سرنشینان یک اتومبیل ربودند. روز قبل از ربایش، اداره‌ی اطلاعات مشهد جواد صفار را […]


بیان دیدگاه